به گزارش به وقت مطالبه از تبریز، عنوان دعوتنامه “برگزاری تریبون آزاد آسیبشناسی ابعاد رسانهای حوادث اخیر در تبریز” به همت بسیج رسانه است.
دیدن همین تریبون آزاد این را بس که تمام گفته و ناگفتههای ذهنی خود را در یک برگه کاغذ به صورت تیتروار پیاده کرده و برای شرکت در این جلسه شال و کلاه کنی.
یکی از اتاقهای جلسات اداره کل پست آذربایجانشرقی را برای برپایی این محفل آماده شده است؛ رفته رفته بر تعداد حاضرین اضافه میشود، میتوان از هر تفکر و شخصیت رسانهای در این محفل دید. حضور مدیران کل از نوع رسانهای که یک زمان مدیرکل جایی بودند ولی عشق به کار خبری آنها را از این شغل اعتیادآور دور نکرده است و یا مدیرکلی که قبلا سردبیر رسانهای بود و الان مدیرکل یک اداره است، از جذابیتهای لحظات اول این محفل است که به چشم میخورد.
البته نماینده انواع رسانههای به قول معروف چپ و راست و میانه رو در این جلسه حاضر هستند؛ عدهای از آن دست خبرنگاران قدیمی که به گفته خودشان مگر بحرانی هم بوده آنها ندیده باشند و عدهای از خبرنگاران تازه به این عرصه آمده که جامعه آنها را نسل زِد میشناسد.
جواد بیرام زاده، مسوول بسیج رسانه استان آذربایجانشرقی در همان دقایق اول شروع برنامه از آنهایی که در این جلسه شرکت کردند تشکر کرده و از آنهایی که نیامدند هم یک گله کوچکی کرد و کفت: «ما به بیش از ۵۰۰ نفر پیامک دعوتنامه این محفل را که برای اولین بار در تبریز برگزار میشود ارسال کردیم، اینجا قرار است تا آسیب شناسی شود و همه آزادند تا نظرات خود را بدون هرگونه سانسوری ابراز کند، جنگ فعلی دنیا بر روی رسانه و مدیاست و قبول کنیم که نقش رسانه پررنگترین نقشهاست پس باید بدانیم در رسانه زمانی که بحران است چه کاری انجام داد. بسیج رسانه مختص قشر خاصی از اهالی رسانه نیست، بلکه اینجا مامن اصلی همه خبرنگاران است؛ اگر خبرنگاری مشکلی دارد باید اولین جایی که برای رفع مشکلاش به ذهناش خطور میکند، بسیج رسانه باشد، پس بیایید در کنار هم و به کمک هم قدم برداریم.»
حسن گلی، معاون فرهنگی و رسانهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرق نیز به این جمع میپیوندد. مدیریت جلسه توسط محمد عزیزی راد، سرپرست ایرنای آذربایجان شرقی است.
آقای عزیزیراد ابتدا خود چند جمله ای را میگوید: « این یکی از جلسات بسیار ارزشمندی است که سربزنگاه تشکیل شده است. الحمدالله استان آذربایجانشرقی یکی از استانهایی است که اهالی رسانه آن چه چپ و چه راست همه با هم رفیق هستند و هیچ وقت رودروی هم نمیایستند و این رفاقت و صمیمت حرف اول را بین رسانهها میزند. در این جلسه همه کارهایی که کردیم و یا باید بکنیم و یا اگر پیشنهاد یا انتقادی وجود دارد که میتواند کارساز باشد و یا در طول این روزهای پرتلاطم منجر به ایجاد مشکلاتی برای رسانهای ها شده را بیان کنید؛ پس میکروفون دست همه نمایندههای رسانهها خواهیم داد و بدون هرگونه دیالوگ گویی نسبت به هم صحبت کنیم تا به نتایج ارزندهای برسیم.»
تا نفر اول صحبت های خود را شروع کند برخی از دوستان رسانهای با مزاح نتیجه این تریبون آزاد را به کلانتری و گذاشتن وثیقه ختم میکنند و عدهای هم به شوخی میگویند که ما با خود وثیقه آوردهایم.
جلسه با صحبت های یکی از مدیران روزنامه، که سابقه مدیریت شهری هم دارد، شروع میشود، مخلص صحبتهای او این بود: « متاسفانه مرجعیت رسانهها در داخل ایران کم شده، اینکه یک فرد بخواهد به صحت و سقم یک خبر پی ببرد با این وضعیت موجود رسانههای داخلی سخت است. باید این مرجعیت را به رسانهها برگرداند تا یک جوان دنبال رسانههای خارجی نباشد.»
میکروفون را دست یکی دیگر از پیشکسوتان رسانهای میدهند، او معتقد است:« اینستاگرام را برای من نوعی بستند چه تاثیری داشت؟ وقتی نتوانی دو کلمه آگاهی از تریبون شخصی خودت بدهی چه برسد به رسانه پس هیچ فرقی با یک فرد عادی نداری چراکه او هم عکس از نیمروی کوه خود استوری میکند و تو هم عکس خود از یک نشست خبری. تا مادامی که نتوان سر موقع، سریع، بدون هیچ سانسوری ماوقع ماجرا را بگویی، رهبری اپوزیسیون دست پولی نژاد و کریمی میرسد و شمار فالور بالا میبرند یعنی با یک تیر چندین نشان میزنند.
نفر بعدی نماینده دیگر از یک روزنامه تبریز است:« قبول کنیم که روزنامه اگر خواهان دارد به خاطر آگهیهاست و فروش آن ربطی به تیتر ندارد، الان مردم دنبال تیتر زرد و خبر خیلی ساندویچی هستند که قورتش دهند.»
یکی از خانمهای رسانهای هم معتقد است: « همه این گفتهها درست ولی مشکل اصلی رسانههای ما بحران است، یعنی در بحران نمیدانیم که چه کنیم! اصلا چه بنویسیم چه ننویسیم! اصلا چگونه بنویسیم و این شامل بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی است.»
جواد بیرام زاده، مسوول بسیج رسانه استان آذربایجان شرقی در پاسخ به این سوال از تشکیل کارگروه خبرنویسی بحران برای اهالی رسانه خبر داد و گفت: این کارگروه تشکیل شده است و قطعا تا پایان سال یک دوره از خبرنویسی بحران برای اهالی رسانه استان تشکیل خواهد شد.
یکی از خبرنگاران جوان استان هم در ابراز نظر شخصی خود میگوید:« رشته من ارتباطات است و در ارتباطات به ما یاد داده اند که نباید نقش دافعانه داشته باشیم ولی ما در اینجا فقط نقش دفاعی داشتیم و سوال من هم این است چرا گاها برای یک تیتر ما از ما شکایت میشود ولی یک جوان بسیجی را که بدون سلاح بوده، اوباش و آشوبگر وسط شهر با ضرب چاقو میکشند و کسی خونخواه او نمیشود؟ چرا درگذشت یک دختر را جهانی کردند ولی ما نتوانستیم مظلومیت کشته شدن یک جوانمان را به گوش شهر برسانیم؟ جای تاسف است که شهادت یک جوان بسیجی را برخی از همین رسانهایها در رسانهشان درگذشت نوشتند.»
یکی از خانمهای خبرنگار هم صحبتهای خود را اینگونه شروع کرد:« ورود خبرنگار به جامعه رسانه عین یک قیفی است که ورود به راحتی است ولی خروجی آن خبرنگار عملا عین لوله باریکه است؛ چرا یک خبرنگار باید کاسه چه کنم چه کنم در دست بگیرد و توانایی تولید محتوا در روزهای بحرانی نداشته باشد؟ خبرگزاری ما رویکرد جدیدی برای این بحران ها شروع کرده است و آن هم حضور خود خبرنگاران در داخل تجمعات است.
او ادامه میدهد: خبرنگار کتک هم میخورد، تشویق هم میشود ولی آنچه که مهم است اخبار اصلی را به جامعه تزریق کند و آن نیز با حضور میدانی میسر میشود در غیر این صورت رسانههای اجنبی افسار را در دست گرفته و با اخبار جعلی شان همه را ناک اوت میکنند.»
اما دیگر خانم فعال رسانه ای با نظرات همکار خود مخالف است و معتقد است:« ما خودمان دچار خودسانسوری هستیم، تا جایی که من صلاح بر این دانستم تا پیج اینستاگرام خودم را ببندم و کمتر فحش بشنوم. به نظر من خبرنگار نباید بدون اینکه بقیه اطلاعی از هویت او داشته باشند در تجمعات شرکت کند زیرا این حق طبیعی هر فردی است که بداند یک خبرنگار در جمع آنهاست. به نظر من نیروی انتظامی یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید یک کارت مخصوص و جلیقه و لیبل ویژه برای این روزها به خبرنگاران اختصاص دهد.»
تقریبا به ساعت پایانی جلسه رسیده بودیم که به درخواست مسوول بسیج رسانه آذربایجان شرقی دو نفر از خبرنگاران دهه هشتادی و مدرسهای پشت تریبون رفتند.
این فعال رسانه ای و دانش آموز میگوید: «به عنوان یک دانش آموز وقتی به این جلسه آمدهام اصلا فکر نمیکردم که به من هم تریبون بدهند و این همان دیدگاه کلی یک دهه هشتادی است زیرا هیچ جایی او را ندیدهاند. من یک دانش آموز هستم و فقط میتوانم این را بگویم برای نسل فعلی اگر میگویید فلان چیز سفید است باید آن را با مستندات نشان دهید. زیرا همین طوری چیزی را قبول نمیکنند. من در تجمعات به اصلاح اغتشاشات خیابان شریعتی تبریز حاضر بودم و از نزدیک همه چیز را دیدم، عدهای از روی هیجان آمده بودند و پیش هم میگفتند که فردا هم بریم فلان خیابان و بعد اینجا هم برویم و یک اسپرسو نوش جان کنیم؟ آیا اینها درد نان و آزادی دارند؟ بلکه اینها آگاهی ندارند، مسوولان نباید بیتفاوت باشند. جای تأسف است که یک نوجوان هزینه کلانی برای خرید فیلترشکن صرف کند.
فعال رسانه دیگر که یک دهه هشتادی است، میگوید« به نظر من این تولید محتوای داخلی به هیچ درد جوان هم نسل من نمیخورد، اصلا به من چه که در آموزش و پرورش یا فلان اداره کل چه کسی عزل و نصب میشود؟ واقعا فکر کردید که یک جوان سایت فلان رسانه را باز میکند که ببیند چند کیلو سیب صادر شده است و در استانداری کدام دیدار انجام شده است؟ ما آگاهی درست میخواهیم! چرا از مدرسه غافل هستید؟ چرا فقط یک مهر به مدارس میآیید و چند عکس گرفته و میروید؟ چرا نمیپرسید درد توی دانش آموز چیست؟ باور کنید ما بچه های همین دهه شصتیهای معروف هستیم و چند سال بعد من دهه هشتادی قرار است مادر شوم و وای به حال آن بچهای که ما قرار است مادرش شویم زیرا به درد و سوالهای منه دهه هشتادی کسی پاسخ نداده است و من قانع نشدهام پس چطور میخواهید فرزندی که قرار است من نوعی تربیت کنم را قانع کنید؟»
هر دوی خبرنگاران دهه هشتادی حاضر در جلسه مورد تشویق همگان قرار گرفتند و طبق گفته مسوول بسیج رسانه استان مقرر شد تا نشست بعدی با حضور خبرنگاران دهه هشتادی استان که بیش از ۳۰ نفر هستند تشکیل شود و آنها حرف بزنند و مسوولان بشنوند.
این جلسه 3 ساعت به طول انجامید و ماحصل این تریبون آزاد بر این شد که رسانههای داخلی باید ذائقه شناسی کنند. جوانان این زمان هیچ علاقهای به کارهای مناسبتی ندارند بلکه باید با تولیداتی، آموزههای درست را به رگ جوانان تزریق کرد.
به علت غیرخبری بودن این جلسه، از نوشتن اسامی برخی از نمایندههای رسانه که نظراتشان را در تریبون آزاد بیان کردند، خودداری شده است.
انتهای پیام/۶۰۰۲۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰